-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 22:49
دریایی که شاهد عاشقانه هایمان بود روزی صدایمان خواهد کرد و هر دومان را غرق اما نه در خود مرا در اندوه بازی تو و تو را در بی وفایی هایت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اسفندماه سال 1390 01:04
شاخه ی گلی یا قاصدکی چه فرقی می کند یک نشان از تو بهار را به خانه ام می آورد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 05:30
گاهی قفل ها کلیدند مانند قفل دست های من و تو که کلید پایان تمام انتظارهاست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 05:30
سیاه بود و سپید خرامیدی طاووس من رنگ گرفت از تو زندگی از توِ هزار رنگ
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 05:30
می تازد بی رحم تر بی پرواتر آنچه که در آینه از آینده میبینم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 05:30
دستهای تهی حجم سرد تن یادگار روزهای برباد رفته
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 07:56
در سرم دریایی است طوفانی و در دلم ساحلی است که این دریا لحظه به لحظه دگرگونش میکند گاه می شوید گاه میبرد و گاه تفاله هایش را بر آن ساحل تف میکند و روحم این روح بیمار فقط نظاره میکند همین
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 16:19
می خواهی سر بر شانه ام بگذار می خواهی از کنارم رد شو چیزی برای به دست آوردن ندارم چیزی برای از دست دادن هم ندارم می خواهی بیا تمام من شو از آن من شو می خواهی فقط سایه سیاهی از خاطرات من شو چیزی برای به خاطر سپردن ندارم چیزی برای به خاطر آوردن هم ندارم از من آینه ای ساخته اند من نمود تو هستم من چیزی برای خود ندارم من...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 14:45
تو هستی هر زمان هر مکان ... تو هستی فقط از آن من نیستی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 09:58
باران که میبارد آه می کشم به یاد تمام قدم های نرفته امان زیر باران با مرور دستهایی که از آن من نیست و آغوشی که جای دیگریست و از درد می خندم به اشک هایی که هنوز در خلوتم غرورم را مچاله می کنند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 مهرماه سال 1390 17:36
خواب مشترک من و تو فال مشترک من و تو خاطرات مشترک من و تو رویاهای مشترک من و تو زندگی مشترک تو و او می بینی؟ حتی شعر را هم به هم می ریزد چه رسد حال مرا روزگار مرا
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 05:59
آمدم سویش بجویم عشق را، قلبم شکست در میان خانه ام تنها چراغ من شکست من به بالین او درون انجمن مستانه خو وه چه بی انصاف یاری بود این سرگذشت در پس پرده چه ها پنهان نمود، من ندانستم ولی دست آخر دست نامحرم به دستش بود و رفت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 11:49
همای سعادت من بودی ولی بر بام دیگری نشستی و من می سوزم شاید از این آتش ققنوسی دیگر به پا خیزد بگو چه کنم با هوایت یادت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 مردادماه سال 1390 06:12
من خسته ام از دلخوشی های غمگین از لحظه های شیرین درد دار رهایم کن بگذار واقعیت مرا ببلعد دردی به نام عشق بیماری خطرناکی به نام اعتماد توهمی به اسم آرامش دلم و یاد تو تو و فراموشی من هر دو در تلاش برای دل کندن چه سرنوشت شومی بگذار قصه تمام شود بگذار تمام شوم
-
من و امید
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 14:44
نطفه امید را درونم کاشته ام بی آنکه بدانم فرزندی حلال زاده است یا حرام زاده و تو ابراهیم وار پیوسته اسماعیل امیدم را به قربانگاه می بری و ذبح می کنی و هر بار فرزندم سر بریده به سویم باز می گردد بگذار دستانت بارها و بارها به خون او و اشک من آلوده گردد عاقبت هر دو با دستهایتان کعبه رویاهایم را خواهید ساخت
-
خواسته
شنبه 7 خردادماه سال 1390 10:09
دلتنگم دست می خواهم دستی برای اعتماد دلم برای معصومیت عشق می سوزد و برای صداقت های شک بر انگیز دلم آغوشی برای قرار می خواهد شانه ای برای بغض های فرو خورده خدایا تو را در کالبد یک انسان می خواهم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1390 00:51
از کسی که همت شما را کوچک و حقیر می شمارد Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ، دوری کنید. اشخاص بی اراده و بی ارزش چنین کاری می کنند Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ، ُُ ُ اما یک انسان والا این احساس را در شما بر می انگیزد Normal 0 false...
-
چشم در برابر چشم
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 02:34
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 طرف از وقتی چشم باز کرده دنبال خوش گذرونی و عیش و نوش بوده و همین که فرق دختر و پسر رو فهمیده دنبال دخترا راه افتاده . چه از نوجوونیش که دبیرستان دخترونه ها رو آباد کرده بوده چه حالا که همه جوره به زنش خیانت می کنه . حالا فهمیده که دختر...
-
از دفتر خاطراتم
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 03:35
کشتی ها که شب در پهنه ی اقیانوس از کنار هم میگذرند با هم گفتگویی کوتاه دارند: نخست به یکدیگر علامت می دهند سپس صدایی در تاریکی شنیده می شود. چنین است در اقیانوس زندگی که ما چون دو کشتی از کنار هم می گذریم و با هم گفتگو می کنیم نخست یک نگاه و سپس یک صدا و آنگاه تاریکی و سکوت (لانگ فلو)
-
از دفتر خاطرات
پنجشنبه 11 فروردینماه سال 1390 04:17
خوشا صحبت دوستی که در کنارش نه مجبوری که اندیشه های خود را بسنجی و نه گفته های خود را در ترازو نهی بلکه با بیخیالی هر چه می اندیشی بر زبان می آوری و کاه و گندم را در کف او می نهی و بی گمان می دانی که او آن کاه و گندم را غربال خواهد کرد و دانه ی شایسته را به کار خواهد گرفت و کاه را با نفس مهربانی به باد خواهد سپرد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 02:57
چقدر بی صدا آمدی اما وقت رفتن رویاهایم را به طوفان سپردی حتی بر نمی گردی ببینی با من چه کردی
-
پایان و آغاز
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1390 02:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA آخرین ساعت سال هشتاد و نه وآخرین لحظات این دهه. حس عجیبیه مثل همیشه وقتی به یه آخر یا به یه آغاز می رسم بر می گردم و به گذشته یه نگاهی میندازم. سال خوبی بود شایدم سال خیلی سختی بود. بهار و تابستون و پاییز فوق العاده ولی زمستون خیلی سرد و سختی رو پشت سر گذاشتم آرزو میکنم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 23:09
شوق باز آمدن سوی توام هست ولی سردی تلخ کدورت در تو پای پوینده ی راهم بسته ابر خاکستری بی باران راه بر مرغ نگاهم بسته (شاعرش نمی دونم کیه. شاید حمید مصدق باشه)
-
تحفه
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 00:52
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 حرف هایت روی قلبم سنگینی می کند -و حرفهای ناگفته ی خودم- یاد آرامش روزهای دورم به خیر همان که با خود برده ای چه جای گله آنچه دادی پس گرفتی.
-
آغاز
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1389 03:26